سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علل گرایش به مواد مخدر در بین نوجوانان وجوانان وراههای پیشگیری

نظر

نتایج اغلب پژوهش‌ها در سطح کشورهای مختلف حاکی از آن است که میزان مصرف مواد در جوامع مختلف به ویژه در میان نوجوانان و جوانان در حال افزایش است. سوءمصرف مواد در میان جوانان مشکلاتی نظیر خطر آسیب ...

 


نتایج اغلب پژوهش‌ها در سطح کشورهای مختلف حاکی از آن است که میزان مصرف مواد در جوامع مختلف به ویژه در میان نوجوانان و جوانان در حال افزایش است. سوءمصرف مواد در میان جوانان مشکلاتی نظیر خطر آسیب و مرگ از طریق خشونت بین فردی، تصادفات جاده‌ای، رفتارهای پرخطر جنسی، ابتلا به بیماری‌هایی چون ایدز و مشکلات تحصیلی را افزایش می‌دهد.

 

مسأله مصرف و سوءمصرف مواد در میان نوجوانان و جوانان به دلیل حساسیت این دوره از زندگی و نقش آن در زندگی آینده افراد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این مسأله وقتی مهم‌تر می‌شود که شیوع مصرف مواد در میان جوانان دانشجو مطرح می‌شود. بنابراین توجه به این موضوع در بین دانشجویان از موضوعات اساسی نظام‌های آموزشی بوده و می‌تواند گام مؤثری در شناسایی عوامل مرتبط با سوءمصرف مواد و ارائه راهکارهای مؤثر در جهت پیشگیری و درمان اختلالات سوءمصرف مواد و اعتیاد باشد.

 

 

 

با توجه به هزینه‌های بسیار بالای مبارزه با موادمخدر، درمان و نگهداری معتادان و همچنین معایب مربوط به روش‌های درمان و سم‌زدایی، به نظر می‌رسد پیشگیری از سوءمصرف مواد بسیار مقرون به صرفه و کاراتر باشد. از این‌رو یکی از زمینه‌های مهم پژوهش در زمینه سوءمصرف مواد، شناسایی عوامل خطر و محافظت‌کننده گرایش به مصرف مواد است.

 

 

 

از نظر بوتوین (2000) احتمال مصرف و گرایش به مواد در افرادی که نگرش مثبت یا خنثی نسبت به مواد دارند به مراتب بیشتر است. شروع مصرف هر نوع ماده‌ای متعاقب نظر و باور مثبت در رابطه با مصرف آن روی می‌دهد. در واقع نگرش‌ها و باورهای مثبت نسبت به مواد، تسهیل‌کننده شروع مصرف هستند. تیل‌دسلی (2000) در مطالعه‌ای نشان داد که نگرش مثبت و استفاده همسالان از مواد غیرمجاز در تقویت گرایش دانش‌آموزان مدرسه به سمت مواد تأثیر داشته است.

 

 

 

هانسن (1992) نیز با بررسی متغیرهای واسطه‌ای 45 مطالعه که در بین سال‌های 1980 و 1990 صورت گرفت و از نظر محتوا، روش و اثربخشی ارزیابی شده بودند دوازده عامل را به عنوان متغیرهای واسطه‌ای در مصرف مواد مخدر پیشنهاد کرده است. این عوامل عبارتند از: 1- دسترسی به مواد مخدر؛ 2- عدم تناسب مصرف مواد با ارزش‌ها و سبک زندگی؛ 3- باورهای (درست یا نادرست) درباره پیامدهای مصرف مواد؛ 4- مقید بودن به عدم مصرف مواد؛ 5- کنترل استرس؛ 6- سطح عزت نفس؛ 7- مهارت‌های مقابله‌ای در مقابل فشار اجتماعی؛ 8- فعالیت‌های جایگزین؛ 9- مهارت‌های هدف‌گزینی؛ 10- مهارت‌های تصمیم‌گیری؛ 11- مهارت‌های کمک به دیگران؛ 12- مهارت‌های اجتماعی (ابراز وجود ارتباط و حل مسائل بین فردی).

 

 

 

از میان عوامل فردی می‌توان به سن و جنس اشاره نمود؛ نوجوانی و جوانانی را می‌توان یکی از عوامل خطرزای مصرف و سوءمصرف مواد قلمداد نمود. آمارها نشان می‌دهد سن شروع اعتیاد بین 16 تا 20 سالگی و دامنه سنی در معرض خطر را جوانان بین 18 تا 31 سال تشکیل می‌دهند. در بعضی پژوهش‌ها ارتباط قوی بین سن نوجوانان و سوءمصرف مواد وجود دارد. اغلب پژوهش‌ها نشان داده‌اند که پسرها به احتمال بیشتری مواد را به صورت مکرر مصرف می‌کنند تا دخترها. محمدی در پژوهش خود (1384) نشان داد که دختران بیشتر از پسران مصرف مواد را عملی نادرست تلقی می‌کنند.

 

 

 

در سطح فردی صفات شخصیت، ویژگی‌های روانی و آمادگی‌های زیستی که فراتر از کنترل نوجوانان هستند، ممکن است میل به مصرف مواد را برانگیزد و آنها را در برابر آثار فیزیولوژیک مواد مستعد سازد. از دیگر عوامل فردی می‌توان به عواملی چون عزت نفس پایین، اضطراب و تنش، تکانشگری، خلق افسرده، مهارت‌های سازشی ضعیف، مهارت‌های اجتماعی ناکارآمد و مهارت‌های تحصیلی ضعیف اشاره نمود.

 

 

 

اعتیاد با چگونگی ادراک فرد از خود نیز رابطه دارد. معلوم شده است که افراد مبتلا، اعتماد به نفس پایین‌تری دارند، در رفتارهای خود، تکانشی عمل می‌کنند و به هنگام روبرو شدن با مشکلات، به جای برخورد مسئله‌مدار و ریشه‌ای، از آنها اجتناب می‌کنند، چرا که توانایی‌های خود را دست کم می‌گیرند و خود را از پیش شکست خورده می‌دانند. می‌توان گفت که این افراد، خودکارآمدی پایینی دارند.

 

 

 

خودکارآمدی به عنوان سازه‌ای شخصیتی، قضاوتی است از جانب فرد درباره توانایی خود در بروز رفتارهای مشخصی که به اهداف معینی منجر شده یا آنکه به وی در مقابله با موقعیت‌های استرس‌زا کمک‌کننده باشد. به عبارت دیگر، خودکارآمدی باز نماینده حس خوشبینی نسبت به توانایی‌های شخصی است، و سازه‌ای جهان شمول است که به نظر می‌رسد در انگیزش انسان نقش داشته باشد. تحقیقات نشان داده‌اند که خودکارآمدی بالا با کیفیت زندگی بهتر، اعتماد به نفس بالاتر، اعتیاد کمتر و نتایج درمانی بهتر رابطه دارد.

 

 

 

نگرش منفی و تعهد اندک نسبت به مدرسه و دانشگاه عامل خطری است که اغلب با شکست تحصیلی همراه می‌شود، زیرا فرد نمی‌تواند نقش یک دانش‌آموز یا دانشجو را نقشی کارآمد و پایدار ببیند. بر همین اساس غیبت، سابقه ترک تحصیل یا قصد ترک تحصیل، مصرف مواد را پیش‌بینی می‌کند (سهرابی و همکاران، 1387). در نقطه مقابل، برقراری پیوند و احساس تعلق به مدرسه، نوجوان را در برابر مصرف موادمخدر و سایر مشکلات رفتاری محافظت می‌کند. براساس یافته‌های پژوهش محمدخانی (1385) عامل پیوند با مدرسه قوی‌ترین عامل اجتماعی است که به صورت مستقیم بر مصرف مواد اثر می‌گذارد. بنابراین با قوی‌تر شدن احساس تعلق دانش‌آموزان نسبت به مدرسه، میزان مصرف مواد کاهش می‌یابد.

 منبع:mashhad